پیام فضلی نژاد نوشت: «شاه‌کلید انگلیسی» گفتمان بنیادین رئیس‌جمهور احمدی‌نژاد را به نقد کشید همان گونه که دیگر کتاب‌هایم گفتمان دولت‌های پیشین را نقد کرده‌ بود.

به گزارش مشرق،دفتر پژوهش‌های موسسه کیهان روزانه بخش هایی از کتاب «شاه‌کلید انگلیسی»، نوشته «پیام فضلی‌نژاد» را در قسمت پاورقی روزنامه کیهان منتشر می‌کند که در ادامه بخش پایانی این کتاب می‌آید:

کتاب «شاه‌کلید انگلیسی» سومین پروژه پژوهشی من در «دفتر پژوهش‌های موسسه کیهان» در طول 7 سال گذشته است. این کتاب در ادامه «ارتش سری روشنفکران» و جلد دوم از مجموعه «تاریخ اندیشه سیاسی معاصر» به شمار می‌رود که بخش‌هایی از آن در 25 قسمت از روز نهم اردیبهشت 1392 در صفحه پاورقی روزنامه «کیهان» به چاپ رسید و دیروز آخرین قسمت آن با تکیه بر بازخوانی رهنمودهای رهبر معظم انقلاب با عنوان «چرا تضمینی برای مصونیت از انحراف وجود ندارد؟» منتشر شد.

سال 1385، هنگامی که به «کیهان» آمدم، نخستین دغدغه‌ام «جریان‌شناسی انتقادی اصلاح‌طلبی لیبرال» در ایران بود و نخستین کوشش‌هایم در «دفتر پژوهش‌های موسسه کیهان» به انتشار چاپ کتاب «شوالیه‌های ناتوی فرهنگی» (جلد 30 نیمه پنهان) در پائیز 1386 انجامید. این کتاب در لابه‌لای روایت زندگی و حرفه «رامین جهانبگلو» (جاسوس CIA) به واکاوی تئوری‌های «جنگ نرم» و «کودتای مخملی» پرداخت و جستجوی اصلی آن ناظر به شرح ابعاد پروژه‌ای جدید به نام «ناتوی فرهنگی» بود؛ پروژه‌‌ای که رهبر معظم انقلاب روز 19 آبان 1385 در جمع دانشجویان و دانشگاهیان سمنان درباره آن فرمودند:

باندهای بین‏‌المللی زر و زور برای تسلط بر منافع ملت‏ها، سازمان نظامی ناتو را تشکیل دادند و الان درصدد تشکیل «ناتوی فرهنگی» برای نابودی هویت فرهنگی و ملی جوامع بشری هستند.

کتاب «ارتش سری روشنفکران» نیز بر مبنای دغدغه‌های حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در پیرامون «نقد علوم انسانی سکولار» شکل گرفت و صورتبندی گشت و اردیبهشت 1391 همزمان با «نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران» به عنوان جلد 45 مجموعه کتاب‌های «نیمه پنهان» روانه بازار نشر شد.

من در «شوالیه‌های ناتوی فرهنگی» اتودهایی زده بودم که همه‌ی آن‌ها به نظر خودم خام می‌آمد، اما طرح یک گزاره جدید بود؛ مثل گزاره‌هایی که درباره روش‌شناسیِ «کودتای مخملی» در ایران ارائه شد، اما پس از چاپ شوالیه‌ها احساس کردم که باید بیشتر به مبانی فلسفه‌ی سکولاریستی غرب بپردازم، زیرا مبنای جنگ عقیدتی ما با ایدئولوژی اصلاحات، زیربنای فلسفه‌ی سیاسی آن است که ناگزیر به «الحاد» می‌رسد؛ چنان که «علوم انسانیِ سکولار» نیز لاجرم راه به براندازی نرم می‌برد.

وانگهی، از این هنگام کوشیدم تا در کنار واکاوی ریشه های علوم انسانی‌، موضوع «روش‌شناسی تالیفِ تاریخ سری» را در کانون توجه و مطالعه قرار دهم، چون با قطع نظر از یک متدولوژی جامع پژوهشی نمی‌توان به «نیمه پنهان» تاریخ سَر کشید و رمز و رازهای آن را شناخت. نقطه اتکاء معرفتی من برای پیشنهاد یک متدولوژیِ تاریخ‌نگاری، روش امام خمینی(ره) و حضرت آیت‌الله خامنه‌ای است و بر همین اساس، تعریف کوتاه من از «تاریخ سری» این است که:

«تاریخ سری» از وجهی، روایت‌گر تاریخ سیاسی اندیشه‌هاست. به همین اعتبار، حوزه‌ی تداخلِ تکاپوهای «کانون‌های نهان‌روش» (مانند فراماسونری) با حیطه‌ی تولید و بسط «اندیشه‌ها» را شامل می‌شود؛ به نحوی که در روش، یک مدل ترکیبی از 4 مولفه‌ی «فلسفه»، «امنیت و جاسوسی»، «تاریخ اندیشه‌ها» و «تئوری سیاسی» را دربرمی‌گیرد. بنابراین، «تاریخ سری» را می‌توان یک مطالعه‌ی تطبیقیِ کاربردیِ میان‌رشته‌ای دانست که بر آن است تا یک واقعه‌ی تاریخی را «بازنمایی» و از «نیمه‌پنهان» آن رازگشایی کند. بدین‌ترتیب، «تاریخ سری» یک علم است، چون دنبال «کشفِ امر واقع» است؛ آن هم با روشی مستند و مدلل که به یک «رهیافتِ کاربردی» برای امروز ما بینجامد و پتانسیل «آینده‌نگری» نیز داشته باشد.

«تاریخ سری» در قامت یک علم، گذشته و آینده را به هم پیوند می‌زند. ما از آن انتظار داریم کاری کند که برای فهم یک واقعه، «آغاز» را ببینیم تا «انجام» را بفهمیم؛ کاری کند که خیلی ساده، ذهن ما به تصویری شفاف از سر و ته «حادثه» یا شروع و پایان یک «اتفاق» برسد. ما از «تاریخ سری» انتظار داریم تا قطعات پازلِ معماهای ذهنی ما را کامل کند. رازگشایی کند، نه بر رازآلودگی‌ها بیفزاید، اما این کار بسیار دشوار است، چون با یک «موقعیت ویژه» روبه رو هستیم، موقعیتی شبیه به خود «کار جاسوسی» که بازی با یک «پازل دائمی» است؛ پازلی ساخته شده از شکل‌ها و رنگ‌های مختلف که مدام نیز تغییر شکل می‌دهد. منتها، درست در زمانی که یک قطعه جدید پیدا می‌شود تا سر جایش قرار گیرد، در همان لحظه‌ی آخر حلِ معما، شکل پازل عوض می‌شود و همه‌ی تصور و تصویر ما از حادثه به هم می‌ریزد.

«تاریخ سری» جست وجوی بی‌پایانی برای یافتن قطعات این پازل‌ها است، ولی می‌خواهد روایتی مستند و مدلل باشد؛ یک تصویر جامع باثبات از واقعیتی که ثابت است. این کارِ دشوار «تاریخ سری» است. البته ما از این رشته‌ی علمی، انتظار دیگری نیز داریم. ما از «تاریخ سری» می‌خواهیم که «کاربردی» باشد و در فهمِ جاری ما از حوادث به کارمان بیاید؛ درست مثل یک علمِ نافع. خواندن ماجراهای جاسوسی جذاب است، همان‌قدر که دانستن اطلاعات سری؛ ولی داشتن یا نداشتن این اطلاعات چه فرقی دارد؟ اساساً آنچه رسالت «تاریخ سری» است با رازگشایی از نیمه پنهان یک «واقعیت جذاب» به پایان می‌رسد؟ یا این رسالت، رویکردی «کاربردی» دارد؟ اینجا، پای «کارکردِ تاریخ سری» به میان می‌آید؛ کارکردی که در ذات خود یک رویکرد آینده‌پژوهانه دارد و «آینده‌نگری» نیز حاصل وجه کارکردی- کاربردی این رشته است. برای همین است که ما از «تاریخ سری» انتظار داریم تا مثلاً «خواندن ذهنیتِ» سرویس‌های جاسوسی را برای ما ممکن کند و اینجا، داشتن اطلاعات و چیدمان آن‌ها و روش تحلیل‌شان اهمیت می‌یابد. بنابر این ، دریافت من این است که ما از «تاریخ سری» قطعاً «داستان‌گویی» و صرفاً «قصه‌گویی» نمی‌خواهیم، در عین حال که قصه (نه تخیل) نیز به نظر می‌رسد. این تاریخ هم یک «روایت مستند» است و هم یک «تبیین مدلل». وانگهی، به باور من:

رسالتِ تاریخ سری، رازگشایی تاریخی است؛ با روشی مستند و مدلل که به یک «رهیافت کاربردی» برای امروز ما بینجامد که پتانسیل «آینده‌نگری» نیز داشته باشد. برای این کار، ما باید اهمیت برخی از اتفاقات را نادیده بگیریم و وضعیت آغازین را دوباره «بازسازی» کنیم. برای کاربردی ساختنِ «تاریخ سری» چاره‌ای جز «بازسازی وضعیتِ آغازین» نداریم؛ یعنی باید به سرچشمه‌های تولد و تولید رخدادها و اندیشه‌ها بازگردیم، به «نقطه آغاز»، به جایی که کمک کند تا «نقطه نزاغ» برای ما روشن‌تر شود.

اما وقتی چارچوبی علمی از «تاریخ سری» نداشته باشیم، به ورطه‌ی یک آزمون و خطای پرمخاطره می‌افتیم؛ پس باید ابتدا به یک تعریف مشخص از «علم» برسیم که به نظر من استاد «حسن رحیم‌پور ازغدی» جد و جهد راهگشایی در این باب کرده‌اند. با صورتبندی آراء استاد، می‌توان به تعریف روشنی از «علم» به معنای «کاشفیت از واقع» رسید. علم یا علم است یا علم‌نما است و جهل. در حکمت اسلامی، «علم سکولار» و «علم غربی» معنا ندارد، چون اساساً «واقعیت» قابل تقسیم به سکولار و غیرسکولار نیست. علم یا «کاشف از واقع» هست و از یک «معلوم» (طبیعی یا ماوراءالطبیعی) خبر می‌دهد، پس درباره‌ی «فعل خدا» صحبت می‌کند که یک «امر الهی» است. اینجا، نقطه‌ی تمایزی میان «امر واقع» و «امر الهی» نمی‌توان گذاشت. فیزیک‌دان و شیمی‌دان، «فعل خدا» را تفسیر می‌کنند و می‌گویند «خدا چنین کرد.» فقیه و عارف، «قول خدا» را تفسیر می‌کنند و می‌گویند «خدا چنین گفت.» همه در یک منظومه و در واقع از منظومه‌ی «وحدت و توحید» حرف می‌زنند؛ هر یک به میزان درک خود.

اما مورخ و «علم تاریخ» چه می‌کنند؟ او هم کاشف واقعیت و هم راوی وقایع است. البته در ایران مانند غرب، اغلب آنان براساس گفتمان غالب و گزاره‌های علمیِ سکولار می‌نویسند و به مقتضای ذاتِ «روش‌شناسی سکولار» - که فراماسونرهایی مانند «فریدون آدمیت» را در ایران به عنوان مظهر مورخان سکولار می‌شناسیم- نتیجه کارشان جز «جعل تاریخ» نیست، چون سکولارها یک بعد از حقیقت را نمی‌بینند. می‌دانیم که فلسفه‌ی تاریخ در ایدئولوژی‌های سکولار سراپا متفاوت از فلسفه تاریخ در مکتب «اسلام ناب» است. برای همین، امام خمینی(ره) در بحثی پیرامون «تاریخ‌نویسی» تاکید دارند «امروز قلمهای مسموم درصدد تحریف واقعیات هستند باید نویسندگان امین این قلمها را بشکنند.» به صراحت سخن از «شکستن قلم‌های مسموم تحریف‌گران تاریخ» است؛ بدون تعارف و پرده‌پوشی. کتاب «شاه‌کلید انگلیسی» پس از «ارتش سری روشنفکران» برمبنای متدولوژی «تاریخ سری» متولد گشت و این‌بار نیز دغدغه من، پیگیری و پیشبرد رهنمودهای مقام معظم رهبری در حیطه «تاریخ‌نگاری» بود.

در واپسین بخش انتشار پاورقی «شاه‌کلید انگلیسی» در صفحه «نیمه پنهان» بر خود فرض می‌دانم تا بخشی از علل و انگیزه های تحریر و نشر کتاب را با خوانندگان در میان بگذارم . معمولاً تحریر و نشر چنین نوشته‌هایی، آن هم در اوج فعالیت‌های سیاسی و انتخاباتی، هم طرفداران و هم منتقدان جدی دارد و یک رسانه نیز معمولاً پس از محاسبات دقیق وارد چنین حیطه‌های بحث‌برانگیزی می‌گردد. یکی از سوالات متداول از ما در هنگام انتشار پاورقی، چگونگی دستیابی به «منابع» و «اسناد» کتاب بود تا جایی که حتی برخی از دوستان می‌پرسیدند که آیا سرویس‌های اطلاعاتی نظام مقدس جمهوری اسلامی دسترسی خاصی را برای تو به مخزن اسنادشان قائل شده‌اند؟!

منابع و ارجاعات «شاه‌کلید انگلیسی» همگی در نسخه چاپی کتاب منتشر خواهد شد و آن زمان مشخص می‌شود که این پروژه بدون استفاده از «اطلاعات محرمانه» نهادهای امنیتی به سرانجام رسیده است و در این میان، نه نویسنده و نه ناشر، هیچ یک از «رانت اطلاعاتی» ویژه‌ای بهره‌مند نبوده‌اند. اگر بتوان در این پروژه از «رانت اطلاعاتی» سخن گفت، این رانت سرمایه‌ای جز «مخاطبان کیهان» نیست که به «مشارکت خوانندگان با نویسنده در نگارش کتاب» می‌انجامد. برای نمونه، چاپ بخش‌هایی از پاورقی «شاه‌کلید انگلیسی» مانند زندگی‌نامه «هوشنگ امیراحمدی» به تماس‌های برخی از اقوام و آشنایان این جاسوس CIA با روزنامه انجامید و اطلاعات مفید و موثری در اختیار «دفتر پژوهش‌های موسسه کیهان» قرار گرفت که بخشی از آن به حضور عوامل امیراحمدی در انتخابات پیش رو اشاره داشت. این اطلاعات توسط «موسسه» کیهان فوراً به نهادهای ذی ربط و ذی صلاح منتقل شد و به لطف خدا از بروز برخی مفاسد جلوگیری کرد. «مشارکت خوانندگان با نویسنده» یک سرمایه بی‌بدیل است که از هنگام حضور در «کیهان» به معنای واقعی و کارکردهای شگفت‌انگیز آن پی بردم و در مقدمه کتاب درباره آن بیشتر خواهم نوشت.

بخش دیگری از سوالات مخاطبان ناظر به روش نقد دولت‌های نهم و دهم و زمان انتشار پاورقی بود. «شاه‌کلید انگلیسی» گفتمان بنیادین رئیس‌جمهور احمدی‌نژاد را به نقد کشید، همان گونه که محتوای «شوالیه‌های ناتوی فرهنگی» و «ارتش سری روشنفکران» نیز معطوف به نقد گفتمانی و بازخوانی ایده‌های گفتمانی دولت‌های «کارگزاران» و «اصلاحات» بود. و نقد رؤسای جمهور پیشین را مد‌نظر داشت .نرم‌افزار دولت‌های حاکم، بی‌تردید یکی از ارکان بسط و گسترش «سبک زندگی اسلامی» به شمار می‌رود و اگر این نرم‌افزار (گفتمان دولت) با «مکتب اسلام ناب» در تعارض باشد، نه تنها «الگوی ایرانی- اسلامی پیشرفت» محقق نمی‌گردد، بلکه به روایت مقام معظم رهبری (روز 23 مهرماه 1391 در جمع جوانان خراسان شمالی) همه پیشرفت‌های مادی و تکنولوژیک ما به باد می‌رود. از این رو، هیچ منتقد منصفی نمی‌تواند پیشرفت‌های حاصل در 3 دهه گذشته را نادیده بگیرد، اما منصفانه‌تر این است که بدانیم با «انحراف از اصول گفتمانی جمهوری اسلامی» چنین پیشرفت‌هایی به هیچ وجه ما را به هدف غاییِ انقلاب نخواهد رساند و چنان که رهبر انقلاب فرمودند:

فرهنگ زندگی متأثر از «تفسیر» ما از زندگی است و هر هدفی را برای زندگی تعیین کنیم، «سبک خاصی» را به همراه می‌آورد.... می شود این بخش را به منزله‌ى «بخش نرم‌افزارى تمدن» به حساب آورد؛ و آن بخش اول را، بخشهاى سخت‌افزارى به حساب آورد. اگر ما در این بخشى که متن زندگى است، پیشرفت نکنیم، همه‌ى پیشرفتهائى که در بخش اول کردیم، نمی تواند ما را «رستگار» کند؛ نمی تواند به ما امنیت و آرامش روانى ببخشد؛ همچنان که مى‌بینید در دنیاى غرب نتوانسته... اصل قضیه این است که ما بتوانیم متن زندگى را، این بخش اصلى تمدن را اصلاح کنیم. البته در انقلاب، در این بخش، پیشرفت ما چشمگیر نیست؛ در این زمینه، ما مثل بخش اول حرکت نکردیم، پیشرفت نکردیم. خب، باید آسیب‌شناسى کنیم؛ چرا ما در این بخش پیشرفت نکردیم؟2

گفتمان رئیس‌جمهور احمدی‌نژاد در سال‌های گذشته روی مفاهیمی مانند «انسان»، «زندگی»، «عشق» و... متمرکز بود و می‌کوشید تا «تفسیری متعارض» با «گفتمان مرجع» و «ادبیاتِ معیار» (استاندارد) انقلاب اسلامی از ماهیت و حرکتِ رخدادها و پدیده‌ها ارائه دهد؛ چنان‌که با طرح مفاهیمی مانند «مکتب ایرانی» این اتفاق افتاد و برای نمونه، «کوروش» به عنوان «الگوی ناب مدیریت ایرانی» معرفی شد و ارزش‌های «دوران هخامنشی» به مثابه یکی از مراجع سبک زندگی معاصر (نزد دولت) تلقی گشت! این انحراف گفتمانی ضربات سهمگین و آسیب‌های جبران‌ناپذیری به دکتر احمدی‌نژاد و بخشی از ظرفیت‌های جامعه ایرانی زد و هدف انتشار پاورقی کتاب «شاه‌کلید انگلیسی» پیش از پایان دولت دهم این بود که اگر رئیس‌جمهور محترم به ماهیت انگلیسی و تبعاتِ گفتمان تحمیلی «حلقه انحرافی» آگاه نبوده‌اند، با درکِ زوایای پنهان و واقعیت‌های جاری، در 3 ماه پایانی دولت دهم به جبران آن خطاها برآیند و از آسیب‌های جاری بکاهند.

شاید این نخستین‌بار بود که پیش از پایان یک دولت، کارنامه گفتمانی آن در ترازوی نقد قرار می‌گرفت و می توان گفت بخشی از «تاریخ سیاسی» به صورت زنده (آنلاین) نوشته شد. از این جهت شیوه نگارش و انتشار «شاه‌کلید انگلیسی» یک «سنت‌شکنی» محسوب می‌شود، اما این اتفاق بیش از آنکه به زیان دولتمردان باشد، از جهات متعدد به نفع آنان است. چون از یک سو - چنانکه نوشتم- در فرض پذیرش انتقادات ، فرصتِ رفع آسیب‌ها (هرچند اندک) همچنان باقی است. از سوی دیگر، رئیس‌جمهور احمدی‌نژاد هنوز در مسند قدرت است و از ابزارها و تریبون‌های فراوانی برای شبهه‌زدایی و پاسخ به نقد منتقدان برخوردار است. بنابراین، حقی از او ضایع نخواهد شد و «کیهان» نیز آماده چاپ پاسخ‌های دولت می‌باشد، اما متاسفانه رویه حاکم نشان داده که «حلقه انحرافی» صرفاً به «منولوگ» (تک‌گویی) عادت دارد تا به «دیالوگ» (گفت وگو) با منتقدان و مخالفان خود.

در پایان لازم می‌دانم از همکاران گرانقدرم در «دفتر پژوهش‌های موسسه کیهان» و نیز بخش‌های «آرشیو موسسه» و «صفحه‌آرایی روزنامه» که در یک ماه گذشته با همراهیِ بی‌دریغ و مساعدت خود اینجانب را مورد لطف خود قرار دادند، صمیمانه سپاسگزاری کنم.

برای مطالعه ارجاعات، اسناد، منابع و پانوشت‌های پاورقی به کتاب «شاه‌کلید انگلیسی» (جلد 50 مجموعه نیمه پنهان) نوشته پیام فضلی‌نژاد که در آینده نزدیک توسط «دفتر پژوهش‌های موسسه کیهان» منتشر می‌شود، مراجعه فرمائید.

 
  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا